کد مطلب:161781 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

مستأکل به آل محمد
دوم: آن كه داخل شود در آن جماعت كه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را سرمایه تجارت خود كرده و به آن كسب می كنند و معاش خود را به آن می گذارند.

شیخ معظم كلینی در «كافی» روایت كرده از حضرت امام محمد باقر علیه السلام كه فرمود به ابی النعمان در ضمن وصایاكه به او كردند: «و لا تستأكل الناس بنا فتفتقر» [1] .

مخور مال مردم را به سبب و وسیله ما، كه فقیر خواهی شد. ظاهرا مراد فقر در دنیا و آخرت هر دو باشد چنان كه از خبر مفصل آینده معلوم می شود. و شیخ مفید این خبر را در «امالی» روایت كرده به این عبارت: «یا ابا النعمان لاتستأكل بنا الناس فلا یزیدك الله بذالك الا فقرا» [2] .

حاصل آن كه: مخور بوسیله ما، مال مردم را كه خدای تعالی نیفزاید به این كسبت برای تو جز فقر و پریشانی را. و شیخ كشی در «رجال» خود روایت كرده از قاسم بن عوف كه حضرت


امام زین العابدین علیه السلام به او فرمود: «و ایاك ان تستاكل بنا فیزیدك الله فقرا» [3] .

و مضمون آن هم مثل سابق است. و شیخ جلیل حسن بن علی شعبه در كتاب «تحف العقول» روایت كرده كه مفضل بن عمر به اصحاب خود وصیت می كرد و می گفت: «لا تاكلوا الناس بآل محمد علیهم السلام فانی سمعت انا عبدالله یقول: افترق الناس فینا علی ثلاث فرق، فرقة احبونا انتظار قائمنا لیصیبوا من دنیانا فقالوا و حفظوا كلامنا و قصروا عن فعلنا فسیحشرهم الله الی النار. و فرقة احبونا وسمعوا كلامنا و لم یقصروا عن فعلنا لیستأكلوا الناس بنا فیملاة الله بطونهم نارا یسلط علیهم الجوع و العطش. و فرقة احبونا و حفظوا قولنا و اطاعوا و لم یخالفوا فعلنا فاولئك منا و نحن منهم». [4] .


نخورید مال مردم را به وسیله آل محمد علیهم السلام؛ زیرا كه من شنیدم از حضرت ابی عبدالله علیه السلام كه می فرمود: مردم متفرق شدند درباره ما به سه فرقه: فرقه ای دوست دارند ما را به انتظار قائم ما كه برسند به دنیای ما؛ (یعنی غرضشان از محبت ما تعیش و خوشگذرانی است در سلطنت ما) پس گفتند (یعنی اظهار تشیع و محبت كردند) و سخنان ما را حفظ كردند، ولكن كوتاهی كردند در افعال ما؛ (یعنی متابعت نكردند ما را در كردار) پس بزودی برانگیزاند ایشان را خداوند به سوی دوزخ. و فرقه ای دوست دارند ما را و سخنان ما را شنیدند و در كردارهای ما كوتاهی نكردند، به جهت این كه به سبب ما اموال مردم را بخورند؛ [5] پس پر


خواهد كرد خدای تعالی شكمهای ایشان را از آتش جهنم و مسلط كند بر ایشان تشنگی و گرسنگی را و فرقه ای دوست دارند ما را، و كلمات ما را حفظ نمودند و فرمان ما را اطاعت كردند و مخالفت نكردند افعال ما را (یعنی رفتار و كردارشان مانند رفتار و كردار ماست) پس این گروه از مایند و ما از ایشان. مرحوم آخوند ملا محمد صالح مازندرانی و غیر او در شرح این كلام شیخ كلینی كه فرمود باب المستاكل بعلمه و اخباری در ذم ایشان روایت كرده، چنین ذكر كردند:كه مراد او كسی است كه علم را آلت قرار می دهد از برای خوردن اموال مردم و آن را سرمایه می كند كه به آن كسب كند و وسعت دهد در معاش خود [6] .

و بالجمله شراره آتش فرقه دوم، دامن بسیاری از اهل علم را گرفته و از افراد واضحه و مصادیق معلومه ایشان است، جماعتی از طایفه جلیله روضه خوانان كه اصل غرض ایشان از تعلم این فن و آموختن آنچه متعلق به روضه


خوانی است از اخبار فضایل و مصایب و خطب مواعظ بلكه بعضی از مسائل دینیه كه به اصطلاح ایشان در آن جای گریز است از آنها به اصل مقصد، مجرد كسب و تحصیل مال است بدون ستر و تقیه و توریه؛ بلكه مثل سایر اهل كسب و تجارت معامله كنند و در زیادی و كمی، مماكسه و گفتگو نمایند. و برای اذن در رفتن مجالس و عرض متاع خود بر مشتریان، واسطه ها فرستند و رقعه ها نویسند. و بعد از رفتن و خواندن بی اذن یا به اذن بی تعیین مقدار عوض، اگر از آنچه قصد كرده از عوض به ازاء این خواندن، نقصی شود خشم كند و بد گوید و صاحب مجلس را رسوا مفتضح كند؛ بلكه بعضی از پست فطرتان ایشان! در بالای منبر سوال كنند و بانی طلبند و به آنچه خواندند، معامله كنند!! [7] .


و از عجایب مضحكه آن كه با این كاسبی و تجارت و معاوضه دنیا به آخرت، در مجالس و محافل و بالای منابر افتخار كنند و خود را از چاكران خاص حضرت سیدالشهداء علیه السلام شمرند و خویشتن را صاحب حقوق عظیمه بر همه و مستحق هر گونه توقیر و اكرام و تعظیم و احترام دانند. و از این جهت گاهی در بالای منبر می گویند: آقایم امام حسین علیه السلام چنین كرد، چنین فرمود، با شما چنین كند! بیچاره جاهل، غافل ار آن كه میان او و آن حضرت ابدا علاقه و بین ایشان دورتر است از ما بین زمین و آسمان. و قدر و رتبه اش پستتر است از پستترین كسبه ماند حمال و سبزی فروش! و نامش در دفتر كسبه ثبت است و باید مثل ایشان هر ساله به حساب منافع خود از این تجارت برسد و خمس آن را به نحو مقرر در شرع به محلش برساند. و با این حال كارش از همه آنها خرابتر؛ زیرا كه كسب حلال، از صنف عبادت نیست؛ پس صحت آن مشروط به اخلاص و قصد قربت. همان قدر كه سرمایه از تمام محرمات شرعیه پاك شد، در عمل كاسبیش نیز محذوری شرعی نباشد. كار مباحی كرده و خسرانی بر او نیست. بلكه اگر قصد كند به كسب خود، تحصیل مالی جهت زیارت بیت الله الحرام و زیارت ائمه أنام علیهم السلام و اعانت سادات و علماء و فقرا و وسعت بر عیال و امثال این امور از مستحبات مالیه و اعمال خیریه، مأجور و مثاب خواهد بود.


و اما شغل روضه خوان مثل شغل طالبین علوم دینیه كه محسوب از عبادات و مندرج در قربات است، مردد است میان دو چیز: یا خیر عظیم اگر دارای اخلاص و قربت باشد؛ یا خسران عظیم اگر مقصد جز تحصیل مال و جاه دنیوی نباشد؛ چه این سرمایه گرانبها را به او مرحمت فرمودند به جهت تجارت آخرت و تحصیل رضای حضرت احدیت و رسیدن به نعیم جنت؛ نه به كسب متاع دنیای دنیه و جلب متاع مغشوش و حطام دنیویه. و از این بیان مكشوف شد كه به مجرد ذكر فضایل و ماقب و حالات و مصائب حضرت سیدالشهداء علیه السلام كسی سمت چاكری و منصب نوكری آن حضرت را پیدا نخواهد كرد؛ و گرنه هر كه كتب فضایل و مقاتل را طبع كند و نشر دهد جهت تجارت بلكه مكاری، كه آنها را نقل كند از بلدی به بلدی برای تحصیل كرایه، و حمالی كه حمل كند آنها را از دكان به خانه برای گرفتن درهمی، همه از چاكران و خدمتگزاران آن جناب محسوب خواهند بود. ولكن روضه خوان آنگاه در قطار چاكران آن حضرت درآید، كه آنچه گوید برای حق عزوجل و ادای حق اولیائش علیهم السلام باشد؛ و الا كاسبی خواهد بود كه آن فضایل و مصایب را سرمایه نموده و به آن مشغول تجارت شده، ابدا حقی بر كسی ندارد و خدمتی برای احدی نكرده و برای امتثال فرمان آن بزرگواران عملی از او سر نزده. پس این سمت چاكری از كجا پیدا شده و سبب این افتخار از كدام مأخذ به دست آمده؟


[1] اصول كافي، كليني، تحقيق علي اكبر غفاري، ج 2، ص 338، باب الكذب، حديث 1.

[2] الامالي، شيخ مفيد، تحقيق علي اكبر غفاري - حسين استاد ولي، ص 182، مجلس 23، حديث 5، قم، جامعه مدرسين، 1403 ه-ق.

[3] اختيار معرفة الرجال معروف به رجال كشي، شيخ طوسي، تحقيق حسن مصطفوي، ص 124. مشهد، دانشگاه مشهد، 1348 ش.

[4] تحف العقول، ابن شعبه حراني، تحقيق علي اكبر غفاري، ترجمه محمد باقر كمره اي، ث 554، تهران، كتابفروشي اسلاميه، 1400 ه-ق؛ رك ايضا: بحارالانوار، مجلسي، ج 78، ص 382، كتاب الروضه، باب 31. همچنين روايتي را صدوق نقل مي كند از حمزة بن حمران كه گفت شنيدم از امام صادق عليه السلام كه مي فرمود: «من استاكل بعلمه افتقر» به حضرت عرض كردم: فدايت شوم عده اي از شيعيان و دوستان شما، علوم شما را ياد مي گيرند و آن را در ميان شيعيان شما نقل مي كنند و مردم به آنها صله و يا اكرام مي كنند، حضرت فرمود: اينها مستاكل نيستند بكله مستاكل به علم كسي است كه حكم مي كند از روي ناداني و ضلالت و با آن حقي را ضايع مي گرداند به طمع دنيا. معاني الاخبار، صدوق، تحقيق علي اكبر غفاري، ص 181 باب معني الستنكال بالعلم، حديث 1، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1361 ش. البته توجه به اين مطلب ضروري است كه از مضمون اين روايت بر مي آيد كه مراد ناقلان حديثي هستند كه توقع مالي از مردم ندارند بلكه مردم به احترام و شكرانه شنيدن كلام اهل بيت عليهم السلام، ناقل آن را اكرام مي كنند. نه اين كه گوينده اول مبلغ مورد توقع خود را به باني تذكر مي دهد؛ و يا اين كه اگر مراد او را بر نياورد به هزاران ناسزا در پشت سر و يا روبرو او را ميهمان كند!!.

[5] توجه عميق به اين جملات تنبه آفرين است. آنهايي كه مسير ارتزاق خويش را فقط و فقط از راه دين و علوم آل محمد عليهم السلام قرار داده اند، حداقل در معرض چنين خطري قرار دارند. ممكن است به نگارنده اشكال شود كه چاره چيست؟ يا بايد دست از تبليغ كشيد و يا اين كه عده اي كه به اين كار اشتغال دارند، گذران زندگي خويش را نيز از همين راه تأمين كنند؛ مگر راه حل سومي هم وجود دارد كه هم اين وظيفه به خوبي انجام شود و هم اين مشكل مرتفع گردد؟! البته اين اشكال پاسخ دراد كه به آن خواهيم پرداخت ولي نكته اي در اينجا گفتي است و آن اين كه نابساماني در امر تبليغ مربوط به امروز و ديروز نبوده و نيست. بزرگان بسياري از گذشته هاي دور همواره به اين نكته پرداخته و آن را تذكر داده اند. به همين علت پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به منظور ساماندهي شايسته در امر تبليغ سازمانها و دفاتري در حوزه و بيرون از آن بوجود آمد و به مرور تشكيلاتي عريض و طويل يافت. وظيفه آنها به تفكر نشستن و راه يافتن براي حل اين معضل اساسي بود. هزينه هاي بسيار و زمان نسبتا طولاني تا به امروز مصروف گرديده و بايد پرسيد آيا نتيجه آن چه شده است؟ بايد امروز بدون هيچ ملاحظه اي عملكرد آنها مورد ارزيابي كارشناسانه قرار گيرد. در مجموع نتيجه آن را چندان موفق نمي توان ارزيابي كرد؛ زيرا نه تنها اين مشكل اساسي همچنان پابرجاست بلكه روز بروز بر وخامت آن افزوده شده است. و به اعتقاد نگارنده كه نيز مدتي با يكي از اين تشكيلات همكاري داشته و دقيقا از روند فعاليت آنها مطلع است، دلائل اين عدم موفقيت را به صورت خلاصه متذكر مي شوم.

[6] عمده ترين دليل كم رنگ بودن وابستگي آنها به حوزه و سازمان روحانيت است و در مراتب بعد: 2- نداشتن توان برنامه ريزي و درك صحيح ضرورتها و حساسيتها 3- آلوده شدن به سياست و طيف گرايي 4-بي بهره بودن از نيروهاي كارآمد و توانمند 5- اشتغال به فعاليتهاي غير تبليغي و مجموعه اين دلائل و شايد دلائلي ديگر عملا اين مراكز را به تشكيلاتي اداري و دولتي تبديل ساخته و نگاه عمومي حوزويان را به خود جلب نكرده است. و امروزه بدون هيچ ملاحظه اي بايد گفت: اين تشكيلات در خدمت ساماندهي تبليغ نيست و اشتغالات آن در راستاي اين وظيفه اصلي قرار ندارد بلكه وظائف جديدي يافته است كه عملا با اهدافي كه تصور مي شد، فاصله زيادي دارد. پاسخ اشكال را نيز در ضمن مباحث مؤلف مطرح خواهيم كرد. 1- شرح اصول كافي، مازندراني، ج 2، ص 184؛ وافي، فيض كاشاني، ج 1 ص 51.

[7] اندكي به اين جملات بينديشيد! اينها كلمات شخصيتي بزرگ است كه عمري را در علوم عليهم السلام توغل كرده و به عنوان خاتم المحدثين معروف گرديده است. عالمي كه افرادي چون محدث قمي، شيخ علي اكبر نهاوندي و شيخ محمد باقر بيرجندي و بسياري ديگر افتخار شاگردي او را داشته اند. آنچه در كلام محدث نوري آمده است گر چه تغييراتي يافته است ولي اصل كلام او همچنان باقي است، بلكه طيفي جديد بر آن افزوده شده اند. اگر در گذشته فقط تعدادي روضه خوان به اين حرفه مشغول بوده و مسبب برخي از آفات و خرابيها شده اند، امروزه طيف عظيمي از مداحان و يا بهتر است گفته شود آوازه خوانان با بلندگوهاي پر صداي (اكو) ميدانداران اصلي مجالس مصيبت اند - و حقا كه خود مصيبتي بر مصائب اهل بيت افزوده اند - و عملا ميدان را از روضه خوانان قديمي گرفته اند. در گذشته روضه خوانان حداقل مقتل هر چند نامعتبر را مطالعه مي كردند؛ ولي امروزه مداحان با وسائلي كه نتيجه نوآوري و ابداعات صنعتي است اصلا نيازي به كتاب ندارند و هر روز و هر ساله با چند شعر سوزناكتر و كلماتي مويه آورتر همراه با اطفارهاي مجلس كن و معركه هاي تحريك آفرين و دروغهاي شاخدار، وظيفه چاكري و غلامي خود را به نحو شايسته به انجام مي رسانند!! و در خاتمه مبلغي كلان كه از پيش تعيين شده، دستمزد اين اظهار ارادت است! البته در ميان مداحان، افراد معتقد و شايسته بسياراند كه هيچگاه خود را به دنيا و آلودگيهاي آن نيالوده اند و براي رضاي اهل بيت عليهم السلام و خالصا لوجه الله و با رعايت آداب روضه خواني انجام وظيفه مي كنند؛ ولي با هجومي كه آوازه خوانان نوآور و معركه گير آورده اند نه تنها آنهارا در اقليت قرار داده اند، بلكه ميدان را از گويندگان و واعظان نيز گرفته اند. بنابر اين بايد اين نكته اساسي را به بانيان مجالس مصيبت نيز گوشزد كرد كه اگر اين مجالس را براي رضاي اهل بيت عليهم السلام بر پا مي كنند، مجالسي كه طبق موازين و با استفاده از گوينده و مداح شايسته منعقد نشود، نه تنها مورد توجه ائمه معصومين عليهم السلام نمي باشد، بلكه مغضوب و مورد رنحش آنها خواهد بود. و نتيجه اي به عكس براي آنها خواهد داشت. و آنها نيز در جرم اين لاابالي گري سهيم خواهند بود.